شيخ صفي اورموي
عبدالمومن بن يوسف بن فاخر صفي الدين اورموي معروف به شيخ صفي الدين
اورموي دانشمند، موسيقيدان و خوشنويس برجسته ، در سال 613 هجري قمري
دراورميه (آذربايجان) به دنيا آمد و در كودكي به بغداد رفت.
در بغداد او در دربار خليفه كار مي كرد و در همان جا نواختن عود را فرا گرفت و در اين حرفه قابليت وي بيش از خط (خوشنويسي) بود.
وي اولين بار اصوات موسيقي را از حالت سماعي به صورت مكتوب دراورده است.
آنچه
نام صفيالدين را براي هميشه در تاريخ موسيقي زنده نگاه مي دارد دو اثر
گرانقدر او به نام «رساله شرفيه» و «الادوار» است.البته كتاب الادوار او
اخيرا به زبان توركي هم چاپ شده است. اثر ديگري به نام «فيالعلوم العروض و
القوافي و البديع» داشته كه خوشبختانه مانند دو اثر او در موسيقي مصون از
حوادث باقي مانده است. كتابهاي صفيالدين اورموي براي كساني كه بعد از او
در موسيقي كار كردهاند حكم مأخذ و مرجع را داشته است.
صفيالدين هنگامي كه در اصفهان بوده است يك نوع عود به نام «نزهت» و نوعي سنتور به نام «مُغني» نيزساخته است.
از شاگردان او نيز مي توان به سهروردي اشاره كرد كه چند سال در خدمت او شاگردي كرده است.
گفته
اند «شيخ صفي الدين اورموي» با نواختن عود در« كاظيم داشي» اورميه
هلاكوخان را به آرامش و خونسردي فرا خوانده است. شيخ صفي الدين اورموي پس
از 80 سال زندگي پربار در گذشت اما هنوز اطلاع دقيقي از محل دفن او وجود
ندارد اما در بعضي منابع امده است كه وي در گورستان سرخاب تبريز به خاك
سپرده شده است.
اميدوارم در آينده اي نزديك كه فرزندانمان زبان توركي را در مدارس خواهند آموخت با اسطوره هاي تورك نيز كه در بين ان ها اين فرزند تورك اورمو نيز وجود دارد بيشتر اشنا شوند و همواره وقتي كه اسم و نام ملت تورك به ميان مي ايد از ته دل و با افتخار به تورك بودن خود بنازند.
منبع
بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش
روستاي گون دوغان-GÜN DOĞAN-(كندوان)
روستاي گون دوغان-GÜN DOĞAN-(كندوان)
در فاصله ۲۲ كيلومتري جنوب شرقي اسكو و ۶۲ كيلومتري شهر تبريز در ميان دره اي سرسبز و باصفا ٬از پيچ جاده كه ميگذري ناگهان با يكي از شگفت انگيز ترين روستاهاي ايران روبرو ميشوي. روستاي گون دوغان(كندوان) با خانه هاي هرميش در دل صخره هاي سنگي و سخت كوه سهند و با پنجره هاي كج و كوله و رنگيش پيشينه اي ۸۰۰ ساله دارد.
روستايي كه در طي قرنها مأمن فرهادان گمنام كوه كني بوده كه بي نام و نشان اين كوه هاي سربه فلك كشيده سهند را با دستاني خالي تراشيده اند تا امروز براي ما مظهر افتخاري به حساب آيد كه صاحب يكي از شگفتيهاي دنيا هستيم.
بر گرفته از وبلاگ،آذربايجان وار اولسون
بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش
خشم درياچه اورميه
خشم درياچه اورميه
ارك قالاسي - مي گويند 99 طريق براي بيمار شدن وجود دارد و صد طريق براي درمان .اما تب درياچه ي اورميه پايين نيامده و همچنان نفس ، نفس مي زند. نميدانم چگونه و از چه طريقي بيمارشد و نمي دانم درمان قطعي درياچه اورميه چه زماني خواهدبود.
شنيده ام بيش از 72 پروژه براي نجات درياچه اروميه در نظر گرفته شده است ، اما بايد منتظر ماند و ديد كه آيا درياچه اورميه در تصميمات كاغذي مسئولان ، نفس هاي آخر خود را مي كشد يا اينكه اقدامي عملي براي نجات درياچه ي رو به مرگ صورت خواهد گرفت.
همچنان سرنوشت درياچه اورميه در ابهام است و معلوم نيست بعد از اين همه تيتر هاي غم انگيز توسط رسانه ها ،اولين بار كدامين رسانه خواهد نوشت . درياچه اورميه با مردم آشتي كرد؟
چگونه مي توان نوشت اين شوره زار در سال 1346 به خاطر ويژگي هاي منحصر به فرد اكولوژي اش به عنوان يك منطقه حفاظت شده شناخته شده بود. و در سال 1346 كه به عنوان پارك ملي مورد حفاظت قرار گرفته بود حالا شوره زاري بيش نيست.
درياچه اي كه از سال 1354 به عنوان ذخيره گا بيوسفر در برنامه ي انسان و كره مسكوت سازمان يونسكو معرفي و در آن ثبت شده بود و در ليست تالاب هاي كنوانسيون قرار گرفته بود اكنون با وضعيت بحراني روبرو ست .
ساليان سال كه كشاورزان از شير وجود درياچه بهره مي جستند اكنون درياچه ي اورميه به خشم آمده و روي از مردم برگردانده . دلش گرفته اما اشك نمي ريزد فقط بغض كرده ،بغضش كي مي شكند معلوم نيست.
. معلوم نيست از چه به خشم آمده و مشخص نيست آيا بر خشم خود غلبه خواهد كرد و يا اينكه قصد د ارد توفان نمك به پا كند و دل هر دردمندري را به درد آورد.
حاميان محيط زيست آذربايجان
بؤلوم : تراختور یازار : elman 1 باخیش
تصاويري از غار كتله خور زيباترين غار آهكي جهان در استان زنجان
تصاويري از غار كتله خور زيباترين غار آهكي جهان در استان زنجان |
||||
|
بؤلوم : تراختور یازار : elman 1 باخیش
برگي از تاريخ تورك هزاره
برگي از تاريخ تورك هزاره
پروفيسور عنايت الله شهراني
در فرهنگ آنندراج هزاره را قومي از افاغنه آورده اند و گفته اند از
عشاير شيعه مذهب . منظور مولف افاغنه اينست كه در افغانستان زيست دارند ونه
اينكه خودشان پشتون باشند و در قسمت شيعه بودن مردم هزاره بارها گفته ايم
كه مركز و اطراف هزاره جات شيعه اند ولي يك اكثريت بسيار بزرگ شان در
سرتاسر افغانستان اهل سنت والجماعه ميباشند .
معني كلمه “هزاره” در فرهنگ دهخدا “ حصهً پائين ديوار “ آمده است . همچنان
در تشابه تلفظي كلمه هزاره لغت “هزاله” را آورده اند كه “ هزلي” به معني
شوخي و ظريف طبعي ميباشد و شايد هم حرف لام به حرف زآ در اثر كثرت استعمال
تبديل شده باشد .تا هنوز در بين اوزبيگ هاي اعم افغانستان و اوزبيكستان آدم
هاي شوخ و ظريف طبع را “هزل گوي” ميگويند .
در فرهنگ دهخدا كلمه ديگري را به وزن “هزاره” به شكل “هزاوه” ميآبيم كه ميگويد : « قصبهً دهستان فراهان سادات از بخش فرمهين شهرستان اراك داراي 2736 تن سكنه و آب آن از قنات ، محصول عمده اش انگور ، غله و ميوه است . اين قصبه از قرار قديمي اين ناحيه و داراي چشمه سار هاي متعدد و آبهاي گوارا و تاكستان هاي فراوان است …….جلوس اباقاخان بن هلاكو به تخت سلطنت بعداز پدرش بسال 663 درين قصبه بوده است » از شرح بالا منظور ما تنها از هموزن بودن كلمات است كه شايد به شكلي از اشكال در افغانستان و پاكستان به مردم هزاره نسبت يافته باشد .
تعداد نسل تورك هاي هزاره در پاكستان بمراتب زيادتر از تورك هاي هزاره در افغانستان ميباشد كه بحث آنها ضرورت به تحقيق عليده دارد .
بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش
اجراي طرح بارور كردن زميني ابرها براي نجات درياچه اروميه
از سال آينده صورت مي گيرد
اجراي طرح بارور كردن زميني ابرها براي نجات درياچه اروميه
معاون
طرح و توسعه شركت آب منطقه اي آذربايجان غربي گفت: براي نجات و كمك به
احياي آب درياچه اروميه، طرح بارور كردن زميني ابرها از سال آينده در استان
به اجرا در مي آيد.
به گزارش مهر ، سجاد برشنده در گفتگو با خبرنگاران، كاهش آب درياچه اروميه
كاهش نزولات جوي و خشكسالي، كاهش ورودي آب به درياچه اروميه و افزايش
تبخير به علت افزايش جهاني دماي هوا را از عمده دلايل خشك شدن درياچه
اروميه عنوان كرد و بيان داشت: بارور كردن ابرها از مهمترين گزينه هاي در
دست مطالعه و اجراي اين شركت است كه از اين ميان اجراي طرح باروري زميني
ابرها بهترين گزينه براي استان به شمار مي رود.
وي با اشاره به اينكه تمامي طرح هاي قابل اجرا براي كاهش اثرات اين امر در
دستور كاري شركت آب منطقه اي استان قرار گرفته است اظهار داشت: طرح هاي
مختلفي نيز دراين زمينه مورد بررسي قرار گرفته است كه اين طرح با توجه به
شرايط جغرافيايي و اقليمي آذربايجان غربي و نيز از نظر تسريع در اجرا و
كاهش هزينه ها، بهترين گزينه است.
برشنده در ادامه با اعلام اينكه آذربايجان غربي در مسير توده هاي هوايي
مرطوب مديترانه اي و ارتفاعات مرزي در بهترين حالت براي اجراي اين طرح قرار
دارد تاكيد كرد: اين طرح با نصب ژنراتورهاي مربوطه در ارتفاعات و تزريق
مواد بارور كننده همچون يدور نقره، اكسيژن جامد و يخ خشك با شيوه هاي مخصوص
اجرا مي شود.
معاون طرح و توسعه شركت آب منطقه اي آذربايجان غربي گفت: اين طرح براي اجرا
در نشست هاي تخصصي با مديران ارشد استاني و معاونت هاي برنامه ريزي
استانداري نيز مطرح شده است و دو ميليارد ريال اعتبار نيز براي اجراي طرح
هاي مطالعاتي درخواست شده كه مورد تصويب نيز قرار گرفته است.
برشنده يادآورشد: در صورت نتيجه مطلوب آزمايشگاهي و مطالعاتي، اين طرح طي سال آينده در استان به مرحله اجرا در مي آيد.
اين مقام مسئول با يادآوري اينكه تبعات منفي ناشي از خشك شدن آب درياچه
گريبانگير تمام استانهاي همجوار و كشورهاي همسايه مي شود افزود: در صورت
وقوع اين امر كشاورزي و حتي زندگي شهرنشيني در مناطق مجاور درياچه مختل
خواهد شد.
به گفته برشنده بطورميانگين با اجراي طرح بارورسازي ابرها تا 15 درصد در بارش و نزولات جوي افزايش ديده مي شود.
معاون طرح و توسعه شركت آب منطقه اي آذربايجان غربي در ادامه گفت: طي سفر
اخير مديرعامل شركت مديريت منابع آب ايران نيز مذاكرات لازم با مركز
تحق?قات ابرهاي كشور انجام و مقرر شد در صورت نتيجه دهي آزمايشات و مطالعات
انجام شده خريد دستگاه هاي مربوطه اجرايي شود.
وي تاكيد كرد: تغييرات اقليمي و آب و هوايي يك پديده جهاني است بطوريكه با
كمبود بارش ها، از سال آبي 75 – 74 تاكنون رقوم ارتفاعي سطح تراز آب درياچه
اروميه سير نزولي پيدا كرده و در طول سال هاي اخير آب درياچه بيشتر از شش
متر كاهش داشته كه نياز به يك عزم ملي و منطقهاي براي نجات اين اكوسيستم
با ارزش و بحران زده است.
درياچه اروميه به عنوان بزرگترين تالاب دائمي با دارا بودن 102 جزيره بزرگ و
كوچك در استان قابليت هاي زيادي را در دل خود جاي داده است.
مساحت اين درياچه بيش از 570 هزار هكتار است كه با به خطر افتادن وضعيت اين
درياچه علاوه بر تهديدات زيست محيطي استان، حيات گونه هاي با ارزش و نادر
كشور از جمله گوزن زرد ايراني و... نيز به خطر خواهد افتاد.
بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش
دور! بو قدر چؤكمه اؤزونه اورمو گؤلو!
رامين جهانگيرزاده
ارك قالاسي- «1374 ـ جي گونش ايليندن ايندييه قدر اورمو گؤلو 7 مئتيره ياخين آشاغي ائنيب، 1380ـ جي گونش ايلينين اولرينده 80 مينه ياخين فلامينقو ياشاييردي بو گؤلده ايندي بو فلامينقولاردان بير جوت ده تاپماق اولماز.اورمو گؤلونه تؤكولن 21 ايرماق و 39 جيغير سو يوللارينين قاباغي كسيليب، 5700 كيلومترليك گئنيشليي اولان بو گؤلون سويو 3000 كيلومتري شورانليغا چئوريلركن، 60 فاييز آدالاري قوراقليغا ياپيشيبدير.
دئييلنره گؤره اوچ ايلدن سونرا دونيانين ايكينجي شور سويونا ماليك اولان اورمو گؤلو، شورانليغا چئوريلهجك.
دئييرلر هر كس آغ گئيينسه آغ گونه چيخاجاق. آنجاق بيزيم بو گؤزل گلينيميز، آغ گئيينندن سونرا قارا گونه دوشوبدور. او قدر ايچدييي سولارين يولونو باغلاييبلار كي، داها او هر درده درمان اولان زيغلارينين اييلنميش قوخوسونو دا دويماق اولمور. ايندي آذربايجان آشيقلاري بو گؤلون قيراغيندا باياتي اوخوماغا ورديش ائديبلر و بو ايناملا ياشاييرلار كي بير كور اوغلو تاپيليب، بو گؤزل گلينه اورك وئرركن، بير ماهنيايله اونا يئني جان باغيشلاياجاق. كور اوغلو گلمهسه، بو آغ گئييملي گلينين شور باختينا كلمه دئييب آغلاماليييق…!»
بيلميرم هاردان باشلاييم!!! باشيم داشير بوشلوقلاردان، بوشون بوشلوغونون ندنيني آختاريرام. آرخامدا قالميش دولو گؤلون، قاباغيمدا بوشلوغونو گؤرورم. رسميني آراييرام، آراسيندان سيلينميش 60 فاييزا ياخين آدالاريني، دؤرد يؤنوندن يئنيلميش سولارين دالغاجيقلاريني، دالغاجيقلارينداكي سسلريني، سسلريندهكي هوسلريني ايزلهييرم. ايزلريني تاپا بيلميرم.
بوراسي اورمو گؤلو! بو گؤلده نه باش وئريب آنلاميرام. آنلامازلارين يوردوندا، آنلاماق بير آز چيتين اولور. قارا گونه قالميش آغ گئييملي گلينين گولوشو هر آن قورويور. قوروسو قورويا قاريشير. قارشيسيندا يئددي باشلي اژدهالارين باشيني گؤروب، باشيني سالير آشاغي، ائنير آشاغي. گؤيه چاتماق بير آز چتين اولور. ايچي، ايچينه دولوب، بورلور. «آرتميالار»ين سويقيريمينا دؤزه بيلمير. دوزلاقلارين ايچينه باتير. آغ ياشماغيني اوزونه چيكيب، چؤكور اؤزونده. دوزولور دوزلاقلار دوزنليينده.
دولوب بوشاليرام ايچيندهكي شورانليقلاردا. شرريني باشلاريندان ائدنلر، سني بوشاماق ايستهييرلر حياتدان. سني صحرايا چئوريب، سنده دوه بئجرتمك ايستهييرلر دوهبئيينلر. دور! سؤزو سؤزدن آل، آلنيني آچ، دوهبئيينلر صحرايا چئوريلدييني گؤروب سئوينهجكلر. يامسيلاياجاقلار سني دوهلر. كاروانلارين زيقيرولو سسلريندن اويناياجاق كار قولئيبانيلار.
دور بو قدر چؤكمه اؤزونه اورمو گؤلو! گولوشونو قوروتماق ايستهينلري اؤزونده بوغ، اؤزونو يئنيدن دوغ! دوغولماق هر آن حياتا قاييتماقدير. قاييت اؤزونه! ايزله اؤزونو! آديني دامغالا دالغالارينا. داغلارين آرخاسيندان اوچا ـ اوچا يئنه ده گلسينلر «فلامينقو»لار. قونسونلار اورهيينه، سسلريني سالسينلار سسينه. سسين سسلرينه قاريشسين.
دور آذربايجانين گؤزل گليني اورمو گؤلو! دور «بحرالميت» اوردوندا و «سالتليك» آمريكادا يئنه ده سنه قيسقانسينلار.
پيـتراق
بؤلوم : تراختور یازار : elman 1 باخیش
آذربايجان توركجه سينده ايميل آچما سيستمي
آذربايجان توركجه سينده ايميل آچما سيستمي:
بؤلوم : تراختور یازار : elman 2 باخیش
تورك / بومي بودن ترك هاي آذربايجان
تورك / بومي بودن ترك هاي آذربايجان
توروكي هاي باستان آذربايجان
عادل ارشادي فر
( چاپ شده در هفته نامه نويد آذربايجان )
(ز.يامپولسكي) بر اساس همين اسناد كوشيده است حضور طوايف ترك زبان آذربايجان را از سده چهاردهم قبل از ميلاد به بعد در اطراف درياچه اروميه اثبات نمايد (رك: رحيم رئيس نيا, آذربايجان در سير تاريخ ايران، 876) تاريخي كه يامپولسكي ارائه كرده متكي بر گزارش جنگي «آداد ـ نيراري اول» پادشاه آشور در اواخر سده چهاردهم قبل از ميلاد مي باشد.
بسيار مسرورم كه اين مقاله براي نخستين بار اين اطلاع خيلي مهم و ارزنده را به خوانندگان خود و همچنين پژوهشگران عرصه ي تاريخ آذربايجان مي بخشد كه «توركي هاي» باستان آذربايجان حداقل از آغازه هزاره دوم قبل از ميلاد در اطراف درياچه اروميه سكونت داشتهاند.
بر اساس اطلاعاتي كه دانشمندان غربي از روي الواح آشوري قديم منتشر كردهاند و در سال 1376 شمسي از طرف آقاي دكتر يوسف مجيد زاده باستان شناس معروف ايراني در ايران منتشر شده است، آگاهي ما تا اندازه اي از توروكي هاي باستان آذربايجان تكميلتر ميشود. سرزميني كه «توركي» ها در آنجا سكونت داشتند در الواح آشوري قديم «توركوم» (Turukum) ناميده شده است. اين سرزمين در حد فاصل اربيل در شمال شرقي عراق تا درياچه اروميه در آذربايجان قرار داشت. سرزمين «توركوم» با سرزمين «گوتيوم» (ميهن گوتي ها) و هم چنين با ايالت هوري نشين «اشنونا»(1) در كرانه شرقي رود دياله همسايگي داشت.
اشنونا (تل اسمر كنوني) به طور قطع در جنوب سرزمين «توركوم» قرار داشت. نخستين اطلاعي كه از توروكي هاي باستان آذربايجان داده شده مربوط به شمسي آداد اول (1813 – 1781 ق.م) پادشاه آشور در اواخر قرن نوزدهم قبل از ميلاد مي باشد ولي اين موضوع كه «توروكيها» قبل از اين تاريخ با حمورابي پادشاه مشهور بابل (به توريخ دلاپورت 2003 – 1961 ق.م)(2) درگيريهايي داشته اند، مورد تصديق دانشمندان بوده است. بر اساس نخستين اطلاع تاريخي كه از «توروكي»هاي آذربايجان در اواخر قرن نوزدهم قبل از ميلاد به دست ما رسيده است و آخرين اطلاعي كه منابع اورارتويي در قرن نهم قبل از ميلاد داده اند، توروكي ها حداقل به مدت يك هزاره (ده قرن) در اطراف درياچه اروميه و شمال شرقي عراق اقامت داشته اند.
يوسف مجيد زاده با استناد به يك منبع غربي (LaessØe, 1959e:31) و بر اساس مندرجات الواح آشوري مربوط به شمشي آداد اول مي گويد: «شمشي آداد اول پادشاه آشور قديم بر سر مالكيت «قابرا» در منطقه اربيل نه تنها با «دادوشا» پادشاه اشنونا درگيري داشت بلكه ساكنان گردنكش كوهپايه هاي زاگرس يعني گوتي ها و توروكي ها نيز براي او هميشه مزاحمت هايي ايجاد مي كردند و به ويژه توروكي ها كه تصرق
(شوشازا)(3) را براي وي غير ممكن كرده بودند و دشمنان خطرناكي براي آشور به شمار مي ر فتند (تاريخ و تمدن بين النهرين, جلد اول، 148) منبع مورد استناد يوسف مجيد زاده مي گويد: «يكي از جنگ هاي عمده شمشي آداد اول لشكر كشي به منطقه زاب سفلي (زاب كوچك) بود. در اين جنگ چندين شهر ازجمله «قابرا» آراپخا (كركوك) و «توروكوم» به تصرف سپاهيان آشوري درآمد.
به نظر مي رسد كه تصرف سرزمين «توروكوم» (كشور توروكي ها) به دست شمشي آداد اول پايدار نبوده و نيروهاي آشور مجبور به ترك اين سرزمين شده اند، زيرا منابع آشور نشان مي دهند كه بعد از مرگ شمشي آداد اول «ايشمَ ـ داگان اول»(4) فرزند و جانشين او كه مابين سال هاي 1780 – 1741 قبل از ميلاد (به توريخ مجيد زاده) سلطنت كرده است معاهده صلحي را با «توروكو» بسته و دختر رئيس قبيله توروكي (به تعبير مجيدزاده) نيز با «موت – آشكور» فرزند «ايشم ـ داگان اول» ازدواج كرده است.(5)
يك منبع مورد استناد مجيدزاده احتمال داده است كه در زمان شمشي آداد اول شهر «شوشازا» زير فشار توروكي ها متروك شده است. در نامه هاي «ماري» (6) نام دو فرمانرواي توروكي ذكر شده ـ متاسفانه اين نام ها در تاليف مجيدزاده نيامده ـ و نام يكي از رهبران توروكي نيز «زازيا» بوده است. منابع مورد استفاده دكتر مجيدزاده و همچنين خود ايشان بر اين عقيده اند كه نام هر سه فرمانرواي توروكي «هوري» بوده است. يوسف مجيدزاده با توجه به اين اسامي اين استنتاج را كرده است كه : «شايد بتوان گفت كه تمام قوم جنگاور توروكي كه در دامنه هاي زاگرس(به تحقيق زاگرس شمالي) زندگي مي كردند و با خمورابي درگيري هايي داشتند از اقوام هوري بودهاند (ماخذ بالا ، 169) . از آنجايي كه زبان قوم هوري شناخته شده است و هيچ دانشمندي در خصوص آسياني (=التصاقي) بودن اين زبان ترديدي نكرده است مخالفت با اين استنتاج كه توروكيها شايد از تبار هوري ها بودهاند موردي ندارد اما بر اين استنتاج اين مطلب را بايد علاوه كرد كه اتنونيم و توپونيم «توروكي» همانطوري كه «ز.يامپولسكي» به درستي دريافته است همان واژه «توروكو» در سنگ نبشته هاي اورخون ويئنيسئي سده هاي ميلادي و «تورك» امروزي است.
بنابراين مي توان زبان هوري را به عنوان زباني «پروتو تورك» كه از هزاره چهارم قبل از ميلاد توسط عناصر هوري در كرانه غربي درياي خزر تكلم مي شده و در هزاره هاي بعد به شمال بين النهرين تا سوريه رسيده است معرفي كرد.(7)
من با استناد به وجود دهها واژه پايه تركي در زبان هاي سومري, ايلامي, گوتي, كاشي و … و همچنين مهاجرت سومري ها, ايلامي ها، هوري ها و شعبه هايي از كاسي ها از كرانه هاي غربي درياي خزر (آذربايجان و قفقاز) به سرزمين هاي جديد و ايضاً نفوذ نظامي گوتي ها و كاسي ها از شمال غرب و غرب ايران در بين النهرين, معتقدم كه دانشوران امروزي تاريخ بايد در اين فرضيه كه خاستگاه عناصر ترك، آسياي مركزي بوده, تجديد نظر كنند و طبق شواهد موجود بايد بپذيرند كه حوزه درياي خزر خاستگاه اصلي عناصر قومي ترك بوده است.
توروكي هاي مورد بحث ما كه يگانه سند رسمي و غير قابل تفسير اثبات حضور طوايف ترك زبان از آغاز هزاره دوم ق.م تا آغاز هزاره اول ق.م در آذربايجان مي باشند. پس از سپري شدن قرن هاي 17-16-15 دوباره در قرن چهاردهم قبل از ميلاد در اسناد بين النهرين ظاهر ميشوند. سكوت منابع آشوري در قرنهاي در مورد همه اقوام ساكن در ايران غربي يك سكونت همه جانبه است و علاوه بر توروكيها, گوتي ها و لولوبي ها را نيز شامل مي شود و علت اصلي آن را بايد در ضعف آشور در اين سه قرن جستجو كرد. اما در قرن چهاردهم قبل از ميلاد اين سكوت شكسته مي شود و بار ديگر مدارك تاريخي بيشتري ارائه مي شود. با روي كار آمدن آداد ـ نيراري اول (1275 ـ 1307 ق.م به توريخ مجيدزاده و 1281 و 1310 به توريخ دلاپورت) وي شرح پيروزي هاي پدر پادشاه خود «اريك ـ دن ـ ايلو» عليه مناطق «توروكو»، «نيگيمتي» و رؤساي همه گوتي هاي كوه نشين را به دست مي دهد. مجيدزاده از اين لحن لوحه آشوري استنباط مي كند كه اين توصيف آشكار مي كند كه مخالفان ساكن در كوه هاي زاگرس را در مجموع «گوتي» مي ناميدند. قطع نظر از درستي و يا نادرستي اين استنباط اين نكته كه نام «توروكو» در كنار گوتي ها برده شده حائز اهميت است به اين سبب كه اين دو قوم كوهستاني در عرض پانصد سال در كنار هم زندگي مي كرده اند و تغيير عمده اي در مواضع و پايگاه هاي سكونتي آن ها حاصل نشده است. ولي ظهور منطقه جديدي به نام «نيگيمتي» (به قرائت دياكونوف: نيگيمخي) كه به گفته جورج كامرون در رشته كوههاي شرق اربيل قرار داشت، در جوار حوزه هاي سنتي گوتي ها و توروكي ها حائز اهميت بيشتري است زيرا اين توپونيم گواه تفوق عنصر قومي «هوري» در جنوب درياچه اروميه است «نيگيمتي» (= نيگيمخي) به گفته دياكونوف نامي هوري است (تاريخ ماده، 474) و وي به جاي منطقه توروكي «كشور توروكي» نوشته است كه صحيح تر مي نمايد. زيرا اين توصيف وجود پادشاهي (امارت) را در كشور مذكور تاييد مي نمايد. همانطوري كه نيگيمتي نيز كشور ناميده شده است. (8)
آدادنيراي اول خويشتن را نابود كننده قبايل نيرومند كاسي (كاسي هاي حاكم بر بابل) و گوتيان و لولوميان (=لولوبيان) و شوباريان (سوبارتوها = ميتانيان و في الواقع هوريان) مي داند (تاريخ ماد، 474) آنچه از اين ادعاهاي گزاف بر مي آيد اين است كه دولت دوباره قدرت يافتة آشور با چهار عنصر قومي هوري, توروكو و گوتي و لولوبي در منطقه عمومي شمال شرق عراق و شمال غرب و غرب اير ان درگير بوده است. دشمن ديگر وي كاسي ها در اين زمان در مركز عراق (بابل) فرمانروايي و سلطنت داشتند «اريك ـ دن ـ ايلي» پدر پادشاه «آداد نيراري اول» نيز در متني كه بيشتر آن از ميان رفته است شرح بيشتري از لشكر كشي خود به سرزمين «نيگيمتي» كه پادشاه آن در اين موقع (قرن چهاردهم ق.م) شخصي به نام «اسينو» بوده است به دست مي دهد.
همانطوري كه نيگيمتي نامي هوري است «اسينو» نيز نامي هوري و شهري از شهرهاي نيگيمتي به نام «ارنونا» كه اسينو در آنجا به محاصره نيروهاي آشوري در آمده بود نيز به احتمال قوي هوري است.
با توجه به اين نام هاي كثير هوري در منطقه عمومي كردستان و آذربايجان و وجود يك ايالت هوري نشين مشهور به نام «اشنونا» در ناحيه دياله، شكي در اين نيست كه هوريان نزديك ترين متحدان توروكي ها, گوتي ها و لولوبي ها در مقابله با آشوري ها بوده اند. ستايش خداي «تيشپاك» در ميان اشنونايي ها، كه همان خداي «تشوپ» مشهور هوري ها و هيتي ها و تئشپا (=توشپا)ي اورارتوهاست اين احتمال را تقويت مي كند كه خداي مورد احترام توروكي ها نيز «تيشپاك» بوده است زيرا اسامي فرماند هان توروكي نيز چنانچه گذشت منشا هوري داشته است.
من توپونيم باستاني «اشنونا» را در نام «اشنو» ضبطي كه جغرافيدانان عرب از اشنويه آذربايجان داشته اند باز مي جويم و معتقدم كه اين نام (= اشنو) بازمانده توپونيم باستاني اشنوناست. يوسف مجيد زاده مي نويسد: «يكي از پادشاهان «اشنونا» به نام «بيلالاما» بر پايه مداركي كه به دست آمده قانوني به زبان اكدي تدوين كرده است كه در حدود دو قرن مقدم بر قانون حمورابي است. امروزه مي دانيم كه در حدود سه چهارم از قانون اشنونا عيناً در قانون حمورابي آمده است و موضوع بقيه آن شباهت فراوان به مواد مشابه در آن قانون دارد (ماخذ فوق 157 ـ156) .
منابع آشوري در قرن سيزدهم قبل از ميلاد مجددا در مورد توروكي ها سكوت كرده اند و به نظر مي رسد كه توروكي ها در اين قرن در اتحاديه پادشاهان نائيري داخل شده اند. اين اتحاديه كه چهل پادشاه در آن عضويت داشت سرزمين هاي واقع در بين درياچه هاي اروميه ـ وان و احتمالا سيوان گؤي گؤل را شامل مي شد.
توكولتي نينورتاي اول در اواسط قرن سيزدهم ق.م خود را شاه درياي بالا و پائين و شاه سوباريان و گوتيان و سراسر كشور نائيري ميخواند و محتمل است ما در اين بيانيه توروكيها را تحت نام « نائيري» باز جوئيم هر چند كه اصطلاح گوتيان و سوباريان (=هوريان) نيز مي توانند اين معني را كامل كنند. در هر صورت بعد از سپري شدن سه قرن ديگر و در اوايل هزاره اول قبل از ميلاد (قرن نهم قبل از ميلاد) در سنگ نوشته هاي ميخي اورارتو (كشور نائيري ) سخن از ايالاتي در اراضي آذربايجان رفته است كه قومي به نام توريخي در آنها زندگي مي كرده ا ند. نام «توريخي» بدون شك صورت اورارتويي «توروكي» آشوري است. يامپولسكي بر اساس منابع يوناني سخن از مسكون بودن آذربايجان در سده 5 قبل از ميلاد توسط «ايركي ها» رانده است.
وي از طريق تحليل فقه اللغه اي به اين نتيجه رسيده است كه منظور از توروك ها و توريخي ها و ايركي ها همان تركان هستند. يامپولسكي در موردي ديگر با استناد به پومپونيوس (جغرافي نگار و تاريخ نگار نيمه اول سده اول ميلادي) مي نويسد كه تركان در اوايل سده اول ميلادي و حتي پيش از آن در چراگاه هاي شروان و دشت ميل زندگي مي كردند (رك. رئيس نيا, 876-877) با در نظر گرفتن مراتب فوق و با تاكيد بر اين موضوع بسيار اساسي كه «جاحظ» در اواخر قرن دوم هجري در رساله معروف خود «مناقب الترك» درباره تركاني سخن مي گويد كه در آسياي صغير سكني داشته اند و عرب ها با آن ها در ازمنه قديم آشنا بودند(9) موضوع بومي بودن تركان آذربايجان بصورت تسلسل تاريخي مستمر احراز مي شود.
زيرنوشتهها :
1ـ پادشاهي اشنونا در قسمت سفلاي دره, رود دياله قرار داشت. اين پادشاهاي با ايلام و سومر – اكد و كشورهاي شمالي خود در كردستان و آذربايجان تماسي تنگاتنگ و پيوندي ناگسستني داشت.
2ـ درباره تاريخ جلوس حمورابي بر سلطنت بابل در ميان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد.
3- شوشازّا يا ششروم و شمشرّ قرائت هاي مختلف از نام يك شهر عمدتا هوري نشين مي باشد. اين محل در حال حاضر «تلّ شمشاره» خوانده مي شود و در شمال شرقي عراق در نزديكي هاي رواندوز در حوزه علياي زاب كوچك در جنوب غربي درياچه اروميه قرار دارد (رك: يوسف زاده, تاريخ و تمدن بين النهرين 46-168)
4- جزء اول اين نام يعني «ايشمَ» به معني شنيده است مي باشد. داگان خداي حامي شهر ترقا «تل عشاره» در جنوب ملتقاي رود خابور و فرات و خداي مورد احترام آموري ها است ايشمَ داگان يعني داگان شنيده است و يشمك آداد نام پسر ديگر شمشي آداد اول كه به سلطنت «ماري» رسيد به معني آداد مي شنود مي باشد واژه ايشمَ يا واژه ائشيتمك (شنيدن) و واژه عربي (سمع) و مشتقات آن قابل مقايسه است.
5ـ مجيد زاده معتقد است كه اين ازدواج سياسي بوده و ايشمَ داگان پادشاه آشور به منظور دست يابي به صلح پايدار با توروكوها دست به اين اقدام زده است. (ماخذ مذكور 190)
6 ـ «ماري» (تل حريري امروزي) است واقع در جنوب ملتقاي رود خابور به فرات در سوريه اين شهر در آغاز منطقه اي سومري نشين بود اما بعد ها عنصر سامي غربي در آن تفوق يافت.
7ـ خاستگاه نخستين هوري ها قفقاز و آذربايجان بوده است.
8 ـ در آن زمان آشوريها سرزمين هاي بسيار كوچك را كشور مي ناميدند. مثلا در فلات ارمنستان 80 كشور برمي شمردند (ركن تاريخ ماد، 475)
9- رك: بر تولد اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي, جلد اول، 453.
بؤلوم : تراختور یازار : elman 2 باخیش
اورمو گؤلونون يوزده ٦۰-ي چؤله دؤنوشموش
اورمو گؤلونون يوزده ٦۰-ي چؤله دؤنوشموش
اورميهده قزئتهجيلرين سواللاريني جوابلايان عباس نژاد، اورمو گؤلونون اؤنملي بير قيسمينين قوروماسي ايله چئوره، ساغليق و انشائات ساحهلرينده جيدّي سورونلارين اورتايا چيخاجاغيني و بوتون قوروم و قورولوشلارين، آيريجا شهر ياشامينين بحرانلا قارشي قارشييا قالاجاغيني ايفاده ائتدي.
حسن عباس نژاد، "حاضيردا اورمو گؤلونون بؤيوك بير بؤلومو قوروموش دورومدا. اگر موجود سو دا قورورسا، ۱۰ ميليارد توندان چوخ دوز اوزه چيخاجاق و بو دوزلار ان ضعيف يئل و كولكله بيرليكده اؤلكهنين هر طرفينه، اؤزلليكله ده مجاور ايالتلره و قونشو اؤلكهلره داغيلاراق خالقين ياشاميندا جيدي ائتكي بوراخاجاقدير. " دئدي.
بو يئتكيلييه گؤره، اورمو گؤلونون قوروماسي ايله يالنيز اورميه اهاليسي دئييل، باشدا دوغو آزربايجان اولماق اوزره، اؤلكهنين مختليف بؤلگهلري، آزربايجان جمهوريتي و ديگر قونشو اؤلكهلري ده تلافيسي مومكون اولمايان دوغال فلاكتلرله قارشي قارشييا قالاجاقدير.
بؤلوم : خبر یازار : elman 2 باخیش