ERMƏNİ CİNAYƏTLƏRİ

۱۳ بهمن ۱۳۸۹

QARA BAĞDA ERMƏNİ CİNAYƏTLƏRİNİ GÖRMƏK İSTƏRSİNİZ BURANI TIKLAYIN


بؤلوم : تراختور یازار : elman 3 باخیش

يالان

۱۰ بهمن ۱۳۸۹



يالان

شهرين بولود كيمي باشينا يوكسه لير يالان

بو نه ياغيشدي كي بئله چيلغين الير يالان

گل گئتدي بو بازاردا ولي انصاف ائيله سك

دوزلوك يامان گئدير آراميزدان گلير يالان

ايللردي بسله يير بشيگينده، كونول لري

بير كورپه تك آچيب اوووداركن به لير يالان

چوخدا گووه نمه سين اوزونه باغبان دئنن

ايللردي كي بو باغدا گولوم ديرچه لير يالان

تكجه چوبان دگيل كي يالان سويله يير بيزه

قورد دوركي بير قوزو شه كلينده مه لير يالان

بيزكي اوركده چكمز ايديك هئچ زامان آدين

ايندي گه لير اوركده گزير، دينجه لير يالان

غفلت اليله دوزلوگو يانديرديق ايندي بس

يئرسيز دگيل كي باشيميزا كول الير يالان

 

       حميد واحدي(اورمو شاعيري)



بؤلوم : تراختور یازار : elman 2 باخیش

سئودالي اورمو

۹ بهمن ۱۳۸۹

سئودالي اورمو- د. لطيف

اسن  يئلدن   خبر  توتوم  اوروم  احوال و  حاليندان

كي شور اولموش بتون ائللر او  سئوگلي خياليندان

نسيم جننتين  خوشدور  دولور  شربت كيمي  جانا

آخير بال  چشمه لر  نهري  اوجا  داغلار  محاليندان

صفالي  خاطرات  اولموش  مثال  باده دير   عطرين

قلملر  هم  اوره ك سؤيلر   نگؤ ر  وصف  جماليندان

خبرتوتدوم  اسن  يئلدن نشان بولدوم قيزيل گولدن

عجب  شور  ائله ير   بولبول   مئي ناب  وصاليندان

نشاط عشقي سن سورسان او ثبت اولدوخياليمدا

نگؤر مسحور  اولوب  گؤزلر   او  زينتلي   كماليندان

اگر ال  وئرمه يير وصلت كدردير سانكي  بوحسرت

خبرسيز  قالماير  كؤنلوم  سورور هرگون   رواليندان

اوزوملو  باغلارين  بهري  كي  ثروتدير  او  درياچه ن

اسن يئللر و  هم داغلار كي سحر اولدو  جلاليندان

نگؤر   مشهور   عالم  دير   جمالين   بو   گؤزلليكلر

گؤزللرعشوه سي خوشدوركي لطف اولسا مجاليندان

لطيف جوشموش اگرعشقين نگورتوفان ائديركؤنلون

او   سئودالي   وطن   بيلمير  بو   گرداب  وباليندان



بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش

ترك يا آذري كداميك صحيح است؟

۴ بهمن ۱۳۸۹

تورك يا آذري كداميك صحيح است؟

يكي از معضلات فكري و اجتماعي بعضي از جوانان و حتي جامعه دانشگاهي آذربايجان ، ترس و ابا از ترك ناميدن خود است چرا كه در دوران حكومت پهلوي كه آثار آن هنوز هم باقي است ناجوانمردانه ترين ضربه ها بر شخصيت تركان ايران وارد آمد. در طول حكومت 53 ساله رضا خان و فرزند او تركان ايراني از هر نوع توهين و تحقيري در امان نبودن و امروزه هم گويي كلمه ترك كابوسي است كه بر سينه جوانان آذربايجان و جوانان ترك ديگر نقاط كشور سنگيني مي كند . و چنان شد كه جوان تبريزي ، اروميه اي ، زنجاني ، اردبيلي و...  با دو نوع هويت ، تحقير شده تركي و افتخار آميز آذري روبرو شود . تركي صحبت مي كرد ولي خود را آذري مي ناميد . وقتي از او مي پرسيدي ترك هستي يا آذري مي گفت آذري ،وقتي مي پرسيدي آذري يعني چه و منظور از آذري چيست چيزي براي گفت نداشت . ولي وقتي همين آذري پاي از وطن بيرون مي گذاشت ايراني بودن خود را انكار مي كرد و خود را ترك اصيل معرفي مي كرد  آن هم نه از نوع ايراني ؟؟


ترك ستيزي از زمان سقوط حكومت قاجار آغاز شد و  توسط روشنفكران نژاد پرستي چون محمود افشار (بنيانگذار بنياد افشار) و احمد كسروي (كسي كه تئوري زبان آذري را تقديم رضا خان كرد ) به اجرا درآمد كه همگي ار مواجب بگيران حكومت پهلوي بودن. تئوري كسروي بر اين اساس بود ، چون اهالي چهار روستا در اطراف مرند و قره داغ ترك نيستن دليلي شد بر اينكه ساكنان اصلي و بومي آذربايجان ترك نيستند . ولي حتي اهالي آن روستا هم به زبان تاتي و تالشي تكلم مي كردند ولي كسروي با اصرار همه آنها را آذري ناميد . نكته جالب اينجاست كه اگر فرضيه كسروي را به تمام ايران تعميم دهيم به اين نتيجه مي رسيم كه نود درصد ايران ترك هست چون كمتر استاني وجود دارد كه در آن يك روستاي ترك نباشد .


كسروي در رساله 56 صفحه خود كه در زمان رضاخان منتشر كرد . در آن نقل كرد كه از اين زبان غير تركي مردم آذربايجان (آذري) در تاريخ هيچگونه آثار و نشانه هاي ادبي و مكتوب هر چند بسيار اندك ديده و يا شنيده نشده است. بر اين اساس پروژه هاي كوتاه مدت وبلند مدت با هزينه هاي سرسام آور به راه افتاد  و زبان سازي و هويت تراشي براي ايرانيان غير پارس رونق گرفت و دشمني و تبليغات عليه زبانهاي غير پارس بخصوص ترك در اولويت اين برنامه ها بود . نام هاي بومي و تركي شهرها ، روستاها ، رودها و كوههاي آذربايجان با نام هاي ساختگي پارسي عوض گرديد مثل اروميه به رضائيه ، سلماس به شاهپور ، صائين قلعه به شاهيندژ ، قره داغ به ارسباران ، آجي چاي به تلخه رود ، قره چمن ، سياه چمن و مثالهاي بسيار ديگر ...   از آنجا كه برگردانندگان اين نام ها اطلاعات و معلومات درستي از فرهنگ زيباي ترك  نداشتند نمي دانستند در تركي «قره» علاوه بر سياه معني بزرگ و بلند و والامقام را هم مي دهد. مثل قره باغ يعني باغ بزرگ و قره چمن يعني چمن وسيع و قره بولاق يعني چشمه بزرگ ، قره را فقط به مفهوم سياه به كار برند و اسم روستاي قره چمن تبريز را چمن سياه ناميدند و دنيايي را به خود خندانند و ندانستند هيچ جاي دنيا چمن سياه پيدا نمي شود .


بعضي از كسرويستهاي افراطي حتي پا را از ديدگاههاي احمد كسروي نيز فراتر گذاشته اند و به اصطلاح تحميل زبان تركي بر مردم آذربايجان را به مغولان نسبت داده اند( طبق گفته كسرويستها آذري به كساني گفته ميشود كه در اثر تجاوز مغولها به زنان پارس به وجود آمده اند و زبان مادري انها در اصل پارس بوده است) اين افراطيون حتي نمي دانند و يا خود را به ناداني زده اند كه زبان مغولي چيزيست متفاوت از زبان تركي ، و اگر ميخواستند زبان خود را بر مردم ايران و آذربايجان  تحميل كنند چرا زبان مغولي خود را تحميل نكردند و زبان تركي را تحميل كردند از آن گذشته مغولان فقط كنترل آذربايجان را در دست نداشتند بلكه از چين تا عراق در دست آنها بود و اگر در پي تحميل زبان تركي بودن چرا هموطنان پارس ما راترك نكردند !!! 


و با همه اين حرفها اين در حالي است كه تركان هميشه در طول تاريخ به رشد و گسترش زبان پارسي كمك كرده اند و در هيچ كجا نميتوان مدركي را پيدا كرد كه تركان بر عليه و براي از بين بردن اين زبان كاري انجام دادند . زبان تركي زبانيست زيبا  با قدمت هفت هزار ساله  و سومين زبان زنده و با قاعده دنيا (به نقل از مجله پيام يونسكو) و حق رسمي و سرتاسري شدن در ايران به عنوان دومين زبان رسمي كشور در كنار زبان پارسي دارد .


منبع قسمتي از مقاله : زبان تركي و موقيعيت كنوني و گذشته آن در ايران     نوشته : حسن راشدي

منبع:

وبلاگ آذربايجان وار اولسون

اونايي كه دنبال يه نژاد ساختگي هستن كه به ملت آذربايجان نسبت بدن بدونن اين ملت خودشو تورك آذربايجاني ميدونه و بهتر از شما ميدونه كي هستن و از كجا اومدن



بؤلوم : تراختور یازار : elman 1 باخیش

اورمو

۴ بهمن ۱۳۸۹

اورمو

اي آغالار گلين سيزه سويله ييم   

اوچ يوز آتميش پارا كندي اورمونون

هر اؤلكه ده شهرتي وار بحثي وار 

  گؤزل هنرلري فندي اورمونون

 

بكشلو- برادوست – زيوه ماحالي 

 نازلي چاي – باراندوز – روضه صفالي

شور دنيزي خسته لره شفالي

گزمك اوچون واردي بندي اورمونون

 

چول تره سي اوغلان اوتو قازياغي

صفالي دير بوستانچي نين چارداغي

سوت قاتيغي بال خاماسي قايماغي

شهرتي وار بيرده قندي اورمونون

 

سليمان اورمويا بير دم قيش گلير

بير دم يئللر اسير قار ياغيش گلير

باشين قار آلاندا ايلي خوش گلير 

اطرافيندا داغ كمندي اورمونون

                                                              

سليمان هاشم زاده



بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش

DUVAR RƏSİMLƏRİ - TƏBRİZ

۴ بهمن ۱۳۸۹

DUVAR RƏSİMLƏRİ - TƏBRİZ
نقاشيهاي ديواري - تبريز

نقاشيهاي ديواري در شهر تبريز

نقاشيهاي ديواري در شهر تبريز


بؤلوم : تراختور یازار : elman 2 باخیش

! TANRIYA DEDİM - به خدا گفتم!

۴ بهمن ۱۳۸۹

TANRIYA GƏL DÜNYANI BÖLƏK GÖY MƏNİM BULUDLARI SƏNİN,DƏNİZ MƏNİM DALĞASI SƏNİN,GÜNƏŞ SƏNİN...,DEDİM!
TANRI GÜLÜB DEDİ:SƏN İNSAN OL,BÜTÜN DÜNYA SƏNİN.....MƏNDƏ SƏNİN
به خدا گفتم : « بيا جهان را قسمت كنيم آسمون واسه من ابراش مال تو دريا مال من موجش مال تو ماه مال من خورشيد مال تو ... » خدا خنديد و گفت : « تو انسان باش ، همه دنيا مال تو ...من هم مال تو


بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش

گزارش سايت اروپايي از اروميه: "شهري پر از انگور ، نقل و مهرباني"

۲۸ دى ۱۳۸۹

گزارش سايت اروپايي از اروميه: "شهري پر از انگور ، نقل و مهرباني"

عرق بيدمشك نيز از گل هاي درختي به همين نام استحصال مي شود و فوق العاده معطر است. بيدمشك ، در هر بهار گل مي دهد و مردم گل هايش را مي چينند و عرقش را مي گيرند و سپس در تمام سال ، آن را با آب و شكر مخلوط مي كنند و شربتي بي نظير و صدالبته مفيد از آن درست مي كنند و بدين سان ، خانه هاي اروميه اي ها در تمام سال ، آكنده از عطر بيدمشك است . پذيرايي از مهمانان با اين شربت خوش طعم ، رسم ديرينه اي در اين شهر است.
 سايت الپارسيه نت كه مركز آن در هلند است و به سه زبان پارسي ، انگليسي و عربي فعاليت مي كند در گزارشي به توصيف يكي از شهر هاي ايران پرداخت و براي گزارش خود اين تيتر را انتخاب كرد:"اروميه ؛ شهري پر از انگور ، نقل و مهرباني"

متن كامل گزارش به شرح زير است:اروميه
 
در شمال غربي ايران ، شهري وجود دارد كه خيلي ها آن را پاريس كوچك مي خوانند با مردماني مهربان و اهل مدارا : ” اروميه”

اروميه ، كه قدمت آن به 3000 سال قبل از ميلاد مي رسد و زادگاه پيامبر باستاني ايرانيان "زرتشت" است ، در گذر از تاريخ بس طولاني اش ، پذيراي مردماني از اقوام و اديان و مذاهب گوناگون شده و از اين رو ، ساكنانش با هم زيستن و تساهل و تسامح را به خوبي آموخته اند.
90 درصد مردم اروميه ، ترك هستند و شيعه ؛ با اين حال در كنار آنان ، كردها ، ارامنه ، پارس ها با اديان و مذاهبي مانند سني ، مسيحي و يهودي روزگار مي گذرانند.

اروميه ، "باغ – شهر”ي است جلگه اي كه در كنار بزرگ ترين درياچه داخلي ايران قرار دارد ، با انبوهي از باغ هاي سيب ، انگور ، گيلاس ، هلو ، گردو و البته بيدمشك كه عطر و بويش در همه خانه هاي اين شهر در چهار فصل سال مي پيچيد.
اكثر مردم اروميه ، علاوه بر خانه هايي كه در شهر دارند ، كلبه ها و ويلاهايي نيز در باغات اطراف شهر دارند ؛ باغ هايي كه گاه براي رسيدن به آنها از كناره شهر تنها 5 دقيقه زمان نياز است تا كشتزارهايي در فاصله يك ساعتي شهر ؛ در واقع مي توان گفت كه اروميه را حصاري از باغ هاي سر سبز و درياچه اي آبي رنگ در بر گرفته است.

البته خشكسالي هاي چند سال اخير ، باعث خشك شدن بخش بزرگي از درياچه اروميه شده و آن طراوت سابق را از اين پهنه آبي گرفته است. درياچه اروميه ، آبي كاملا شور دارد به طوري كه هيچ موجود زنده اي در آن امكان حيات ندارد به جز گونه اي از موجودات ريز دريايي به نام "آرتميا” كه در پرورش ماهي به كار گرفته مي شود و بسيار گران بهاست. جالب اينجاست كه در وسط اين درياچه شور ، جزايري با درياچه اروميهچشمه هايي از آب شيرين وجود دارد كه پذيراي حيواناتي مانند آهو ، فلامينگو و پلنگ هستند.
املاح موجود در آب اين درياچه ، خاصيت شفا بخش دارد و براي بسياري از امراض پوستي و دردهاي مفصلي از آن بهره گرفته مي شود.

از باغ ها و درياچه كه بگذريم ، به خود شهر مي رسيم ، شهري با بيش از نيم ميليون جمعيت ، با خانه هايي كه عمدتاً از آجر ساخته شده اند و با ستون هايي كه نمايي رومي به شهر مي دهند.

تقريباً تمام خيابان هاي شهر مشجر هستند ؛ عصرها و شب ها پارك ها و خيابان هاي اصلي شهر مانند امام ، كاشاني ، خيام ، پارك ساحلي ، جنگلي ، اللر باغي و …شاهد انبوه مردمي هستند كه براي خريد يا تفريح و قدم زدن در هواي پاك شهر بيرون آمده اند . در اين ميان ، سهم رودخانه اي كه از وسط شهر مي گذرد و مردم محلي  آن را "شهرچايي” مي نامند در جذب افراد ، بيش از بقيه جاهاست (البته به جز مراكز خريد كه زنان عاشقش هستند!)

"شهر چايي” از كوه هاي اطراف اروميه سرچشمه مي گيرد و بعد از گذر از روستاها و سيراب كردن باغ ها ، از وسط شهر اروميه مي گذرد و سرانجام به درياچه مي ريزد.
در ساحل اين رودخانه ، پارك هاي زيبايي ساخته شده و در آن ميان ، يادبودي هم براي جنگ هشت ساله بنا شده است تا ياد دفاع مردم ايران در برابر حمله همسايه غربي شان يعني عراق را گرامي داشته باشند.
اروميه از جمله شهرهايي است كه با دو كشور هم مرز است : تركيه و عراق . از اين رو در طول جنگ ، آسيب هاي زيادي ديد. تنها در بمباران اين شهر در 11 بهمن 1365 ، قريب به 500 نفر كشته شدند. شهداي اروميه در جنگ كه نماد آنها برادران باكري (از فرماندهان معروف جنگ) هستند در مكاني به نام "باغ رضوان” مدفونند و اهالي اين شهر ، معمولا پنجشنبه ها براي اداي احترام به قهرمانان شهرشان به آنجا مي روند.

قدمت 5 هزار ساله شهر ، باعث شده آثار باستاني متعددي در آن وجود داشته باشد ؛ از جمله مسجد جامع قديمي اروميه كه زماني بازار اروميهآتشكده ساسانيان بود و بناي سه گنبد. موزه اروميه در خيابان بهشتي اين شهر ، مجموعه اي كم نظير از آثار تاريخي را در خود جاي داده است. قديمي ترين اثر اين موزه ، به 7 هزار سال قبل از ميلاد مربوط مي شود.

بازار سنتي اروميه نيز با بناها و آثاري از دوره هاي صفويه ، زنديه و قاجاريه ، جزو مهم ترين بخش هاي اين شهر و در واقع مركز تجارت شهر است كه در آن ، طلافروشان، لباس فروشان، بزازان ، ادويه فروشان، مسگرها و فروشندگان محصولات طبيعي لبني و عسل جاي گرفته اند و روزانه دهها هزار مشتري دارند.

همچنين در حد فاصل شهر و روستاهاي غربي شهر ، بازار بزرگ ميوه و تره بار وجود دارد كه همه روزه ، روستاييان ، محصولات تازه كشاورزي خود را به آنجا مي برند و به مغازه داران مي فروشند تا خرده فروشان شهر نيز با خريد از اين بازار ، محله هاي شهر را هر روز با ميوه ها و سبزي هاي تازه پر كنند.

سوغات اروميه ، نقل و عرق بيدمشك است. نقل نوعي شيريني سفيد و كوچك است كه مغزي از گردو ، بادام يا پسته دارد و بسيار خوشبوست و شهرتي جهاني دارد.

عرق بيدمشك نيز از گل هاي درختي به همين نام استحصال مي شود و فوق العاده معطر است. بيدمشك ، در هر بهار گل مي دهد و مردم گل هايش را مي چينند و عرقش را مي گيرند و سپس در تمام سال ، آن را با آب و شكر مخلوط مي كنند و شربتي بي نظير و صدالبته مفيد از آن درست مي كنند و بدين سان ، خانه هاي اروميه اي ها در تمام سال ، آكنده از عطر بيدمشك است .
پذيرايي از مهمانان با اين شربت خوش طعم ، رسم ديرينه اي در اين شهر است.

اروميه به شهر باغ هاي انگور هم معروف است و از اين رو ، فراورده هاي انگور نيز در آن فراوان است ،مانند آب انگور ، سركه انگور و از همه مهم تر شيره انگور كه فوق العاده شيرين و مقوي است كه به آن "دوشاب” مي گويند و اكثراً هم با شير صرف مي شود.

اروميهغذاهاي مردم اروميه نيز به دليل استفاده از مواد اوليه طبيعي و تازه و صد البته هنرمندي زنان ترك ، مثال زدني هستند. آش هاي دوغ و ماست اروميه و نيز كوفته و آبگوشت اين شهر غذاهايي هستند كه بسيار مورد علاقه اهالي و گردشگران اند.
همچنين رستوران هاي كوچكي در اروميه وجود دارند كه تنها يك نوع ساندويچ سرو مي كنند: كباب سيب زميني.
كباب سيب زميني آنقدر خوش خوراك و پرطرفدار است كه حتي روي چرخ دستي ها نيز عرضه مي شود.
براي تهيه كباب سيب زميني ، ابتدا سيب زميني ها را مي شويند و نمك مي زنند ، سپس آنها را از نخ ويژه اي مي گذرانند و در درون تنور قرار مي دهند تا كاملاً مغز يخت شود.
سيب زميني تنور پز و نمكي را با نان سنگك و سبزي تازه و تخم مرغ آب پز به همراه دوغ اعلاي محلي مي خورند ؛ قيمت اين ساندويچ با تمام مخلفات و دوغ ، كمتر از يك دلار است كه غدايي كاملاً سالم و به صرفه است.

اروميه ، تا پايتخت ايران 735 كيلومتر فاصله دارد و هر روز پروازهاي متعددي از فرودگاه بين المللي اروميه به تهران صورت مي گيرد و از اين رو ، گردشگراني كه به پايتخت ايران مي آيند تنها با يك پرواز يك ساعته با هزينه اي كمتر از 50 دلار مي توانند به شهر زيباي اروميه بروند و از مهمان نوازي مردم آن لذت ببرند.
جاده منتهي به اروميه نيز از وسط درياچه اروميه مي گذرد و مسافران مي توانند رانندگي در وسط دريا را نيز تجربه كنند و لذت ببرند.

اروميه ، شهري سردسيري است و لذا اغلب گردشگران ترجيح مي دهند در فصل بهار يا تابستان كه هواي اروميه معتدل است به اين شهر بروند و البته كساني كه اواخر تابستان به اروميه مي روند ، مي توانند شاهد برداشت دهها نوع انگور و سيب از باغ هاي وسيع اطراف اروميه باشند تا هم فال باشد هم تماشا
قايناق


بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش

كوچكترين مدرسه دنيا در زنگان

۲۷ دى ۱۳۸۹

كوچكترين مدرسه دنيا در زنگان

اينجا مدرسه قلعه جوق است روستايي با ۸ خانوار جمعيت از توابع شهرستان ماهنشان در فاصله ۱۴۰ كيلومتري شهر زنگان. اينجا كالوي شهرستان بوشهر نيست ( همان مدرسه اي كه مي گفتند كوچكترين مدرسه دنياست.) پس مهدي ندارد حسين هم ندارد اصلا از حميده هم خبري نيست اما اينجا مثل آنجا پريسا دارد پريسايي كه همبازي و هم مدرسه اش معلمش است. اينجا كلاس درس است برخلاف همه مدرسه ها پريسا تنهاست با اين حال تخته سياه همدمش است و نيمكت رفيقش. اول و آخر اين مدرسه به خودش ختم مي شود. اول دفتر نمره اسم خودش است و آخرش هيچكس. اصلاً دفتر نمره اينجا معنايي ندارد. راستي اين جا با كالو خيلي فرق مي كند آنجا همه در كنار هم مربع درست كرده اند اما اينجا پريسا يك نقطه است. نقطه اي براي آغاز. با همه كوچكي اين مدرسه پريسا خوب ميداند كه نقطه اي است كه بايد شروع كننده هزاران خط باشد. اينجا مدرسه قلعه جوق است. يك دانش آموز يك معلم يك مدرسه. از امروز اينجا كوچكترين مدرسه دنياست.

قايناق

كاشكي بو اوزاق و بالاجا اوخولدا آنا ديليميزده درس اوخوناردي!!!



بؤلوم : تراختور یازار : elman 0 باخیش

تمدن و فرهنگ ترك و تاثير آن بر فرهنگ ملل همسايه

۲۷ دى ۱۳۸۹

تمدن و فرهنگ ترك و تاثير آن بر فرهنگ ملل همسايه


خاقان ترك در قسمتي از كتيبه هاي اورخون چنين مي گويد: "من براي ملت ترك شبها نخوابيده و روزها ننشستم. بعد از آن خداوند لطف خود را شامل ما كرد و من با طالع و بخت بلندم ملت ترك را زنده ساخته و اين ملت عريان و فقير را پوشانده و غني ساختم."

ييلماز اوزتونا، مورخ بنام تركيه، بر اين باور است كه نژاد در ظهور و تشكيل يك ملت به اندازه فاكتورهاي زبان، دين، فرهنگ مشترك و دولت، موثر نمي باشد. وقتي به تاريخ قديمي ملت ترك بنگريم متوجه خواهيم شد كه علاوه بر ارتباطات نژادي، زبان مشترك، فرهنگ و تمدن مشترك نيز از اهميت بسزايي برخوردار است.

در برنامه اين هفته سعي خواهيم نمود تا بعضي از خصوصيات تمدن و فرهنگ ترك را توضيح داده و تاثير آن بر فرهنگ ملل همسايه و اثرات آن در ادوار مختلف را تجزيه و تحليل نماييم.

افسوس كه بسياري از ادوار تاريخ ترك موضوع و قرباني پيشداوري ها، تفسيرها و ارزيابي هاي شرق شناسان شده است. از سوي ديگر ناكفايتي تحقيقات پيرامون تاريخ قديمي ترك ها و كمبود اطلاعات ذيربط موجب ارزيابي هاي غلط و ناقص در اين مورد گرديده است.

در اينجا نبايد فراموش كرد كه محققان و دانشمندان بسياري نيز كه نظم اجتماعي جوامع ترك و حيات فرهنگي ترك ها را درست مورد كندوكاو قرار داده اند نيز وجود دارند.


علاوه بر محققان غربي و روسي، دانشمنداني از قبيل عبدالقادر اينان، ابراهيم Kafesoğlu، بهاءالدين Ögel و فارق سومر جزئيات مهم تاريخ ترك را مشخص ساخته اند. همانگونه كه گفتيم، بسياري از ارزيابي ها و نظريات بعضي از محققان پيرامون حيات و نظم اجتماعي ترك ها شامل پيشداوري ها و تفسيرهاي غلط مي باشد. اقوام همسايه همواره ترك ها را با صفات جنگجو و خشن تعريف كرده و بدين ترتيب آنها را با چهره اي خونريز در تاريخ نشان داده اند. آيا جوامع قديم ترك علاوه بر جنگجويي و نبرد خصوصيات ديگري نيز داشتند؟ آيا تعريف اين ملت كه با دول مختلفش بخشي از تاريخ كره زمين را هدايت نموده، تنها با جنگجوئيش شايسته است؟ ترك ها عليرغم تعقيب يك زندگي كوچ نشيني كه در بعضي از مناطق حتي تا قرن بيستم نيز ادامه داشت موفق شدند تا ويژگي هاي خاصي براي اين طرز زندگي ايجاد نمايند. از اينرو دوران قديم ترك هاي آسيا را بايد از كوچ نشيني بدوي تفكيك كرده و به آن فرهنگ كوچ نشيني در دشت ها اطلاق نمود. تحقيقات انجام شده بوضوح نشان مي دهند كه جامعه قديمي ترك ها بي نهايت منظم بوده و ترك ها به زندگي خود در شرايط اجتماعي مشخص ادامه مي دادند.

Liget محقق مجارستاني در اثري به نام "آسياي مركزي گم شده" مي نويسد، امپراطوري هون، دولتي نبود كه از گروهي بي پروا و مستبد از اين طرف و آن طرف جهان تشكيل يافته و ان چنان بر روي پاي خود ايستاده باشد. برعكس نظم و انضباطي وجود داشت كه تا كوچكترين واحد جامعه يعني خانواده نيز مستقر شده بود.

طبيعتا تمامي جوامع انساني روي زمين، از طرز زندگي و رفتاري مختص به خود برخوردارند. هر كدام از اين جوامع در زمينه هاي زبان، دين، اخلاق، حقوق و اقتصاد صاحب خصوصيات و ويژگي هاي مختلفي مي باشند كه به آن فرهنگ ملت ذيربط گفته مي شود. بدين ترتيب جوامع مطلقا صاحب فرهنگ خاصي بوده و به عبارتي ديگر هر فرهنگي، ملتي خاص را تعريف مي كند.

اقوام ترك نيز كه از دامنه هاي كوه هاي آلتاي در تمامي آسيا و بعد از آن به مناطق شرقي اروپا پراكنده شدند. در طول زمان فرهنگي خاص بوجود آوردند. مشخصا جغرافياي زيستي آنها نقش بسيار مهمي در ايجاد و تكوين فرهنگ خاصشان ايفا نموده است. توسعه فرهنگ با منابعي كه طبيعت به جوامع ارائه كرده است رابطه مستقيم داشته و اين موضوع در مورد اقوام قديمي ترك ها نيز كاملا معتبر است. اقوام ترك هزاران سال در دشت هاي آسيا-اروپا زندگي كردند. آسيا- اروپا كه غربيها به آن استپ مي گويند، از كوه هاي آلتاي و سد چين به سمت شرق تا دشت مجار امتداد مي يابد. به همين علت به فرهنگ ترك كه در اين منطقه شكل گرفته است، فرهنگ دشت نشيني گفته مي شود.

اساس فرهنگ دشت نشيني برعكس نظريات پيشداورانه بعضي از محققين، بر پايه حمله به مناطق متمدن، جنگجويي و غارت استوار نبوده و پايه اصلي آن را دامداري تشكيل مي داده است.

پايه و اساس فرهنگ دشت نشيني يعني فرهنگ قديمي ترك ها با اسب و حركت عجين شده است. خانه، ظروف و اشيا، پوشاك و لباس و اسلحه ها با عطف به اين نقطه حركت شكل يافته است. ترك ها كه اسب را اهلي نموده، از فلزكاري اطلاع داشته و علي الخصوص ساخت سلاح از فلز را به خوبي مي دانستند، صاحب خصوصياتي اجتماعي بر اساس مقتضيات زمان بودند. شايد هم خصوصيت نمونه جوامع قديمي ترك ساختار ويژه اجتماعي و سياسي آن بود.

در جوامع قديمي ترك خانواده پايه و اساس جامعه را تشكيل مي داد. شكل خانواده بزرگ كه در بين روميها، يونانيان و اسلاوها ديده مي شد در تركها به چشم نمي خورد. هسته خانواده ترك از پدر، مادر و فرزندان تشكيل مي گرديد.

زوجي كه زندگي را با هم آغاز مي نمودند، سهم خود از چراگاه و حيوانات اهلي را دريافت كرده و خانه خود را برپا مي كردند. ازدواج تك همسري رايج بوده و زنان زندگي آزاد و محترمانه اي داشتند. در كتبيه اي كه بيلگه خاقان بر كنار رودخانه اروهان برپا كرده است، چنين نوشته شده است:

"خداوندگار آسمان زمين مقدس و آب را آفريد. براي اينكه ملت ترك از بين نرود، پدرمİlteriş خاقان و مادرم İlbilge خاتون را در اوج آسمان به تعالي رساند."

از اين سخنان چنين دريافت مي شود كه زن ترك عليرغم تقدس مردان از طرف خداوند هميشه در كنار او بود.

مرحله دوم ساختار اجتماعي ترك ها را Urug يا خويشاوندان تشكيل مي داد. با به هم پيوستن Urug ها، طايفه ياBod بوجود آمده و بيگ در راس آن قرار داشت. هر طايفه تشكل سياسي اي بود كه اراضي مختص به خود به نيروهاي جنگجو داشت. بيگ ها با همان مديران طايفه از طرف خانواده و نمايندگان Urug انتخاب مي شدند. از ميان اين تشكلات سياسي مي توان به طوايف İğdir، Hazar، Bayındır ، هون، Harluk ، Kurd ، Çavuş و Kayı اشاره نمود.

طوايف ترك با توجه با نزديكيهاي موجود مابين خود از نظر زباني و نژادي پيمان هايي همانند Dokuz Oğuzlar ، on Uygur ، Üçkarluk ها را تشكيل داده بودند. ايل، رفيع ترين تشكل سياسي و اجتماعي ترك ها بود. ايل به معناي دولتي سازمان يافته و امپراطوري نيز تعريف شده است. يعني ايل ترك تشكل سياسي بود كه وظيفه حراست از سرزمين و حقوق ترك ها را بر عهده داشت. از اينرو خاقانها يعني نمايندگان دولت، ديكتاتورهاي صاحب نيروي نامحدود نبوده و در راه اداره مردم براي رفاه و سعادت تلاش مي نمودند. سخناني كه در آغاز برنامه از بيلگه خاقان كه بر روي كتيبه اورخون ثبت شده به سمعتان رسانديم، دليل موثقي بر اين موضوع است.

مگر وظيفه دولتهاي مدرن امروزي به غير از تامين رفاه و سعادت براي خلقشان نمي باشد؟

تاريخ ترك علاوه بر احتواي گذشته اي جهانگشا، تاريخ دول موسس تشكيلاتي خاص است. شايد بتوان اين استعداد سازماندهي را علت اصلي تاريخ هزاران ساله اش دانست كه اين ملت را از اعماق تاريخ تا به امروز منتقل نموده است. بدين ترتيب ملت ريشه دار ترك كه ساختارهاي دولتي نيرومندي را بوجود آورده اند موفق شدند تا فرهنگ اقوام همسايه را تحت تاثير قرار دهند. اين نفوذ و تاثير را مي توان به راحتي در تشكيلات نظامي، وضعيت پوشاك و تغذيه و زمينه هاي مختلف هنري مشاهده نمود.

هنر ترك در زمان هون ها در منطقه اي از شمال درياي سياه گرفته تا اقيانوس كبير به شكلي حاكم مستولي گشت. در اين دوران هنر اقوام ترك به شكل يك اسلوب و سبك متحد درآمد كه اين موضوع يكي از فرآورده هاي امپراطوري هون بود. اين سبك كه نبرد حيوانات وحشي، مسابقات اسبدواني و فيگورهاي حيوانات مختلف را شامل مي شد، به سبك حيوان آسياي ميانه موسوم است. در مورد تاثير و نفوذ فرهنگ ترك بر فرهنگ اقوام همسايه بايد هون ها را مثال زد. Liget مورخ و محقق مجار در كتاب معروف خود به نام "آسياي مركزي گم شده"، مبارزه ترك هاي هون و چيني ها را شرح داده و چنين مي نويسد: مابين هون ها يكي از اقوام قديمي ترك و چيني ها درگيري هاي بسياري اتفاق افتاد كه صدها سال به طول كشيد، كه بعضا به صورت كشمكش هايي براي امتحان قدرت نيروي مقابل بوده و بعضا نيز بسيار جدي بوده است.

در اين درگيري ها كه سالهاي سال ادامه يافت بعضي مناطق مرزي چين همواره در خطر بود و بعضا نيز چيني ها مجبور بودند تا از قسمتهاي مختلف كشورشان صرف نظر كنند. چيني ها در خلال اين درگيري هاي چند صد ساله لباس و تجهيزات خود را تغيير داده و با به كنار گذاشتن ارابه هاي جنگي سنگين خود همانند رقبا از اسبان چابك بهره بردند.

آنها همينطور چارقهاي نمدي و پشمي خود را از پا درآورده و همانند ترك ها چكمه هاي چرمي به پا نمودند. چيني ها با مشاهده اقوام كوچ نشين ترك لباس خود را تغيير داده، شلوار تنگ به پا كرده و كمر خود را با شالي گيره دار بستند. آنها حتي بر سر خود كلاهي زيبا و تزئين شده با دم سمور گذاشتند.

تاريخ علاوه بر اينكه مايه غرور و افتخار مي باشد، منبعي است كه با عبرت از تجربيات آن راه خود را تشخيص مي دهيم. از اينرو براي پيشرفت به سوي آينده تصاحب و بازنگري به ميراث گذشته لازم مي باشد. در انتهاي حماسه اوغوز خاقان، خاقان ترك كه در بستر مرگ بود، به پسرانش اين چنين مي گويد: "اي پسرانم، من عمر درازي كردم، جنگ هاي بسياري ديدم، تيرهاي بسياري رها كردم، اسبان زيادي سوار شدم، دشمنانم را به گريه درآوردم، دوستانم را شاد كردم، دين خود را به خداوند ادا كردم، اين سرزمين را به شما امانت مي كنم."
منبع


بؤلوم : تراختور یازار : elman 1 باخیش

1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |

 

بلاگا گؤره


    سلام
    عزيز گؤروشجو لر بلوقوما خوش گليبسينيز
    بو بلوقدا گؤزل آذربايجانيميزا گؤره يازيلار - شكيللر و.. اولاجاقدير
    هدفيميز ديليميزي قوروماق و آذربايجانا وفالي بير اؤولاد اولماقدير
    يوروملارينيزي گؤزله ييرم


سایغاج