تاريخچه هفت هزار ساله زبان توركي در آذربايجان
تاريخچه هفت هزار ساله زبان توركي در آذربايجان
اين مقاله درسته چند ساله پيش نوشته شده ولي ارزش
هزاران بار تكرار را دارد
چندي قبل مقالهاي تحت عنوان زبان فارسي و گويش آذري در آخرين شماره نشريه دانشجويي مبين (شماره ششم – اسفند 1380 ) به چاپ رسيد كه سراسر تحريف واقعيت و توهين به زبان و فرهنگ ملت آذربايجان بود كه احساسات قشر طالب علم و دانش دانشگاه را جريحه دار نمود. لذا با اينكه تحريفات نام برده در حد نوشتن جوابيه نميباشد، ولي به منظور آگاهي افكار عمومي دانشجويان تصميم به تنظيم نوشتهاي كه هماكنون در خدمتتان ميباشد گرفتيم. در ابتدا قبل از شروع بررسي تاريخي تركي بودن زبان مردم آذربايجان از حداقل هفت هزار سال قبل تا به امروز سخني چند با نويسندة محترم داريم.
نويسندة گرامي اطلاعات نادرستي كه جنابعالي سعي در تلقين آنها به خواننده داريد به پيرو سياستهاي شونيستي و پان فارسيستي رژيم پهلوي ميباشد، كه بعد از انقلاب اسلامي نيز ادامه دارد، البته از شدت آن كمي كاسته شده است. بنابراين جنابعالي ميتوانيد از منابع بيطرف و بيغرض كه بعد از انقلاب به چاپ رسيده براي پي بردن به واقعياتهاي تاريخي استفاده نماييد.
همانطور كه آقاي خامنهاي در سفر اخير خود به استان اردبيل بيان داشتند رمز وحدت ملي ايران نه زبان فارسي بلكه دين مبين اسلام ميباشد، و لذا در گفتار و نوشتارهاي خود اين بيانات را مد نظر داشته باشيد و سعي در پياده نمودن سياستهاي فرسودة رژيم پهلوي نفرماييد.
همچنين توجه جنابعالي و امثالهم به اين آيه از قرآن بسيار ضروري ميباشد: «و من اياته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم ان في ذالك لايات للعالمين» (سوره روم آيه 22)
ترجمه: از نشانههاي او (خداوند) است، آفرينش زمين و آسمان و اختلاف زبانها و نژادها است، اينها آيات خداوند را براي انسان روشن ميسازد.
اما زبان مورد ادعائي نويسنده مقاله عنوان شده، وساير منابع وابسته به شوونيسم كه هيچگونه وجود خارجي ندارد و لازم به ذكر است كه اين زبان اختراع جاسوس و عامل انگليسي در ايران (احمد كسروي) ميباشد، كه ايشان نيم زبانهاي تاتي و تالشي موجود در بعضي از روستاهاي منطقه مرند را كه متكلمين آن حتي به چند هزار نفر هم نميرسد را به عنوان زبان آذري تلقي كرده كه گويا زبان باستاني آذربايجان نيز بوده.البته اين ادعاها به هيچ گونه پايگاه علمي وابسته نيست، چرا كه كسي از گرامر، قواعد، دستورزبان،صرف و نحو زباني جعلي بنام آذري اطلاعي ندارد و قواعد آنرا تدوين نكرده از تاريخ رونق و ادامة حيات آن و كاربرد و قلمرو نفوذ ادعائي آن، فولكلور، داستان، افسانه و آثار برگزيدة نظم و نثر يا ... اثري ملموس ارائه نشده، از نقش زبان ادعائي (آذري) در ادبيات فارسي و زبان تركي و زبانهاي ديگر، ماقبل و مابعد آن چيزي در بين نيست و اگر واقعاً هست در كجا تدريس ميشود؟ كسي تا به حال آنرا ياد نگرفته و كسي ياد نداده و اگر وجود داشت، در هفتاد سال گذشته بدون شك در دانشكدههاي ادبيات خود، جزء دروس اجباري تدريس، و جزء مواد درسي مؤسسات عالي يا در برنامه درسي دبيرستانها قرار ميگرفت.1
بؤلوم : تاريخ-كولتور یازار : elman 0 باخیش
وجه تسميه اورميه
وجه تسميه اورميه
شكل صحيح نوشتاري اين شهر اورميه مي باشد نه اروميه،پس بنابراين نام اورميه متشكل از دو كلمه «اور» UR و «ميه» MİYƏ مي باشد.جزء نخستين اين كلمه تركي است و در زبان تركي 5000 سال قبل به نام تركي سومري ،«اور» به معني شهر و آبادي بوده است به طوري كه پايتخت كشور سورمها نيز «اور» نام داشته است و اين به واسطه ي همانندي فرهنگي و زباني غرب آذربايجان تحت عنوان دولت آراتتا با سومريان بوده زيرا كه در آن زمان زبان تركي سومري حالت بين المللي داشته و در ملل همجوار چون آشور و كلده و سامي هم نفوذ كرده است.كلمه اور در نام شهر اورومچي در ايلت تركستان چين هم ديده مي شود و حتي بارزترين شكل اين كلمه،كلمه ي اورشليم است كه قسمت اوليه ي آن نشان دهنده ي نفوذ زبان تركي سومري به زبانهاي سامي و عبري است.
اما جزء دوم اين توپونيم «ميه»MİYƏ نام قومي از تركان بوده كه 4000 سال قبل در اين منطقه ساكن بودند و ميتاني نام داشتند.ميتاني ها به تأييد بسياري از مورخين از جمله مركوارت و هرتسفلد ساكنين اوليه ي اين خطه و ترك زبان بودند.پس «اورميه» را مي توان به «شهر قوم ميتاني» معني كرد.بنابراين وجه تسميه ي اورميه به معناي «شهر آب» يا «تبار ما» و يا هر اسم و معني ديگري اشتباه به نظر مي رسد.
گرد آورنده:ائلمان توران
برگفته از كتاب نام آوران اورميه
منبع:http://urmuyurdu.mihanblog.com/
بؤلوم : تاريخ-كولتور یازار : elman 0 باخیش
د ژ اقوام مانايي در تپه تاريخي قالايچي اورميه
بؤلوم : تاريخ-كولتور یازار : elman 0 باخیش
كاظم خان قطره اي از درياي غيرت مردم اورميه
كاظيم خان در سال 1246 هجري شمسي در روستاي قوشچي از توابع محال انزل اورميه ديده به جهان گشود. دوره جواني او مقارن با عمده ترين تحولات اجتماعي جامعه ايران يعني نهضت مشروطيت بود و از جهت بين المللي رقابت هاي امپراطوريها زمينه جنگ جهاني اول را فراهم ساخت. اهالي انزل كه در سطح وسيع به جهت كارگري به قفقاز و عثماني مي رفتند در بازگشت جوياي حال وقايع بودند كه در دول همجوار مي گذشت. به تبع رقابتهاي فوق آذربايجان غربي به خصوص منطقه انزل به عرصه تاخت وتاز سربازان روس و دولت هاي بيگانه تبديل شده بود و در اين ميان منطقه انزل به لحاظ بافت خاص اجتماعي و گردنه قوشچي مورد توجه بيگانگان بود و در مبارزه ميان آنان آنچه غارت مي شد اهالي انزل بود و آنچه كه از آن نشاني نبود حاكميت دولت مركزي ايران بود و مردم از نعمت امنيت بي نصيب بودند.
" كاظم خان" با شجاعت كه پشتوانه درايت وي در امور بود با قطع اميد از حكومت مركزي خود به ساماندهي اهالي غيور منطقه جهت مقابله با اجانب پرداخته و در راه حفظ ناموس ودين مبارزه پيگيري را بنيان نهاد.
كاظم خان در جريان خلع سلاح مردم توسط روس ها از باز پس دادن اسلحه ها خودداري ورزيد و در كوه هاي اطراف پنهان گشت.
سال 1296 مصادف بود با تخليه منطقه از نيروهاي نظامي روس اما اينبار متاسفانه نوبت آسوري هاي رانده شده از كشور عثماني بود كه بلاي جان مردم منطقه شدند. در اين تاريخ ده ها هزار نيروي تا دندان مسلح آسوري مشهور به ( جيلوها) مجهز به توپ و مسلسل بعد از كشتار و قتل مردم در اورميه و عسگر آباد به قوشچي يورش مي آورند. كاظم خان با شجاعت و جان نثاري ياران خويش و با مقومت و پايداري سرسختانه تنها توانسته بود حدود نصف مردم قوشچي و قره باغ را از قتل عام آنان برهاند و در جزيره اي كه بعدها به ( كاظم خان داشي) معروف گرديد حفظ نمايد.
سال 1297 ه.ش بخصوص براي اهالي انزل سال مصيبت باري بود. باقيماندگان قتل عام مذكور گرفتار بلاي قحطي و گرسنگي شده بودند و مردم اورميه و انزل شايد بدترين مصيبت تاريخ را در جلوي چشمان خود و با تمام وجود درك مي كردند. در تحت چنين شرايط و اوضاع نابساماني " كاظم خان " با درايت خاص خود از فشار قحطي بر مردم كاست.
اما در همين زمان ها اشرار مسلح وابسته به بيگانه به طور وسيع سازماندهي مي شدند كه يكي از اين جريانات در آذربايجان قضيه ( سيميتكو) بود.
كاظم خان در جنگ هايي كه با نيرو هاي سيميتكو داشت بار ديگر مجبور گرديد كه اهالي را به جزيره كوچك و سنگ كاظم داشي هدايت كند و اينبار اهالي به مدت شش سال در اين جزيره سنگي به مقاومت و اقامت پرداختند و در اين مدت ايثار و فداكاري هايي كه انجام مي شد شايد در طول تاريخ كم نظير باشد. و از سويي ديگر وجود كاظم خان پشتوانه محكم و گرمي براي اهالي منطقه بود.
واين جنگ ها عاقبت با پيروزي قطعي كاظم خان و پاكسازي منطقه از دست اكراد پايان يافت اما اين پايان كار نبود و از سويي ديگر كاظم خان به پيشنهاد كنسول انگليس جواب رد داد و در نهايت اين مرد رشيد در پيكاري نابرابر با نيرو هاي رضاخان و ياغيان منطقه بعد از شش سال درگيري به واسطه انفجار بمب دست ساز خويش در سال 1302 ه.ش در جزيره معروف كاظم داشي جان به جان آفرين تسليم كرد.
منابع:
http://oxtay1.blogfa.com/وبلاگ آلما يولو
ائلمان توران
آثار به جا مانده از محل زندگي كاظم خان واقع در شمال شهر قوشچي
بؤلوم : تاريخ-كولتور یازار : elman 1 باخیش