Urmu Azərbaycan
تورك / بومي بودن ترك هاي آذربايجان
تورك / بومي بودن ترك هاي آذربايجان
توروكي هاي باستان آذربايجان
عادل ارشادي فر
( چاپ شده در هفته نامه نويد آذربايجان )
(ز.يامپولسكي) بر اساس همين اسناد كوشيده است حضور طوايف ترك زبان آذربايجان را از سده چهاردهم قبل از ميلاد به بعد در اطراف درياچه اروميه اثبات نمايد (رك: رحيم رئيس نيا, آذربايجان در سير تاريخ ايران، 876) تاريخي كه يامپولسكي ارائه كرده متكي بر گزارش جنگي «آداد ـ نيراري اول» پادشاه آشور در اواخر سده چهاردهم قبل از ميلاد مي باشد.
بسيار مسرورم كه اين مقاله براي نخستين بار اين اطلاع خيلي مهم و ارزنده را به خوانندگان خود و همچنين پژوهشگران عرصه ي تاريخ آذربايجان مي بخشد كه «توركي هاي» باستان آذربايجان حداقل از آغازه هزاره دوم قبل از ميلاد در اطراف درياچه اروميه سكونت داشتهاند.
بر اساس اطلاعاتي كه دانشمندان غربي از روي الواح آشوري قديم منتشر كردهاند و در سال 1376 شمسي از طرف آقاي دكتر يوسف مجيد زاده باستان شناس معروف ايراني در ايران منتشر شده است، آگاهي ما تا اندازه اي از توروكي هاي باستان آذربايجان تكميلتر ميشود. سرزميني كه «توركي» ها در آنجا سكونت داشتند در الواح آشوري قديم «توركوم» (Turukum) ناميده شده است. اين سرزمين در حد فاصل اربيل در شمال شرقي عراق تا درياچه اروميه در آذربايجان قرار داشت. سرزمين «توركوم» با سرزمين «گوتيوم» (ميهن گوتي ها) و هم چنين با ايالت هوري نشين «اشنونا»(1) در كرانه شرقي رود دياله همسايگي داشت.
اشنونا (تل اسمر كنوني) به طور قطع در جنوب سرزمين «توركوم» قرار داشت. نخستين اطلاعي كه از توروكي هاي باستان آذربايجان داده شده مربوط به شمسي آداد اول (1813 – 1781 ق.م) پادشاه آشور در اواخر قرن نوزدهم قبل از ميلاد مي باشد ولي اين موضوع كه «توروكيها» قبل از اين تاريخ با حمورابي پادشاه مشهور بابل (به توريخ دلاپورت 2003 – 1961 ق.م)(2) درگيريهايي داشته اند، مورد تصديق دانشمندان بوده است. بر اساس نخستين اطلاع تاريخي كه از «توروكي»هاي آذربايجان در اواخر قرن نوزدهم قبل از ميلاد به دست ما رسيده است و آخرين اطلاعي كه منابع اورارتويي در قرن نهم قبل از ميلاد داده اند، توروكي ها حداقل به مدت يك هزاره (ده قرن) در اطراف درياچه اروميه و شمال شرقي عراق اقامت داشته اند.
يوسف مجيد زاده با استناد به يك منبع غربي (LaessØe, 1959e:31) و بر اساس مندرجات الواح آشوري مربوط به شمشي آداد اول مي گويد: «شمشي آداد اول پادشاه آشور قديم بر سر مالكيت «قابرا» در منطقه اربيل نه تنها با «دادوشا» پادشاه اشنونا درگيري داشت بلكه ساكنان گردنكش كوهپايه هاي زاگرس يعني گوتي ها و توروكي ها نيز براي او هميشه مزاحمت هايي ايجاد مي كردند و به ويژه توروكي ها كه تصرق
(شوشازا)(3) را براي وي غير ممكن كرده بودند و دشمنان خطرناكي براي آشور به شمار مي ر فتند (تاريخ و تمدن بين النهرين, جلد اول، 148) منبع مورد استناد يوسف مجيد زاده مي گويد: «يكي از جنگ هاي عمده شمشي آداد اول لشكر كشي به منطقه زاب سفلي (زاب كوچك) بود. در اين جنگ چندين شهر ازجمله «قابرا» آراپخا (كركوك) و «توروكوم» به تصرف سپاهيان آشوري درآمد.
به نظر مي رسد كه تصرف سرزمين «توروكوم» (كشور توروكي ها) به دست شمشي آداد اول پايدار نبوده و نيروهاي آشور مجبور به ترك اين سرزمين شده اند، زيرا منابع آشور نشان مي دهند كه بعد از مرگ شمشي آداد اول «ايشمَ ـ داگان اول»(4) فرزند و جانشين او كه مابين سال هاي 1780 – 1741 قبل از ميلاد (به توريخ مجيد زاده) سلطنت كرده است معاهده صلحي را با «توروكو» بسته و دختر رئيس قبيله توروكي (به تعبير مجيدزاده) نيز با «موت – آشكور» فرزند «ايشم ـ داگان اول» ازدواج كرده است.(5)
يك منبع مورد استناد مجيدزاده احتمال داده است كه در زمان شمشي آداد اول شهر «شوشازا» زير فشار توروكي ها متروك شده است. در نامه هاي «ماري» (6) نام دو فرمانرواي توروكي ذكر شده ـ متاسفانه اين نام ها در تاليف مجيدزاده نيامده ـ و نام يكي از رهبران توروكي نيز «زازيا» بوده است. منابع مورد استفاده دكتر مجيدزاده و همچنين خود ايشان بر اين عقيده اند كه نام هر سه فرمانرواي توروكي «هوري» بوده است. يوسف مجيدزاده با توجه به اين اسامي اين استنتاج را كرده است كه : «شايد بتوان گفت كه تمام قوم جنگاور توروكي كه در دامنه هاي زاگرس(به تحقيق زاگرس شمالي) زندگي مي كردند و با خمورابي درگيري هايي داشتند از اقوام هوري بودهاند (ماخذ بالا ، 169) . از آنجايي كه زبان قوم هوري شناخته شده است و هيچ دانشمندي در خصوص آسياني (=التصاقي) بودن اين زبان ترديدي نكرده است مخالفت با اين استنتاج كه توروكيها شايد از تبار هوري ها بودهاند موردي ندارد اما بر اين استنتاج اين مطلب را بايد علاوه كرد كه اتنونيم و توپونيم «توروكي» همانطوري كه «ز.يامپولسكي» به درستي دريافته است همان واژه «توروكو» در سنگ نبشته هاي اورخون ويئنيسئي سده هاي ميلادي و «تورك» امروزي است.
بنابراين مي توان زبان هوري را به عنوان زباني «پروتو تورك» كه از هزاره چهارم قبل از ميلاد توسط عناصر هوري در كرانه غربي درياي خزر تكلم مي شده و در هزاره هاي بعد به شمال بين النهرين تا سوريه رسيده است معرفي كرد.(7)
من با استناد به وجود دهها واژه پايه تركي در زبان هاي سومري, ايلامي, گوتي, كاشي و … و همچنين مهاجرت سومري ها, ايلامي ها، هوري ها و شعبه هايي از كاسي ها از كرانه هاي غربي درياي خزر (آذربايجان و قفقاز) به سرزمين هاي جديد و ايضاً نفوذ نظامي گوتي ها و كاسي ها از شمال غرب و غرب ايران در بين النهرين, معتقدم كه دانشوران امروزي تاريخ بايد در اين فرضيه كه خاستگاه عناصر ترك، آسياي مركزي بوده, تجديد نظر كنند و طبق شواهد موجود بايد بپذيرند كه حوزه درياي خزر خاستگاه اصلي عناصر قومي ترك بوده است.
توروكي هاي مورد بحث ما كه يگانه سند رسمي و غير قابل تفسير اثبات حضور طوايف ترك زبان از آغاز هزاره دوم ق.م تا آغاز هزاره اول ق.م در آذربايجان مي باشند. پس از سپري شدن قرن هاي 17-16-15 دوباره در قرن چهاردهم قبل از ميلاد در اسناد بين النهرين ظاهر ميشوند. سكوت منابع آشوري در قرنهاي در مورد همه اقوام ساكن در ايران غربي يك سكونت همه جانبه است و علاوه بر توروكيها, گوتي ها و لولوبي ها را نيز شامل مي شود و علت اصلي آن را بايد در ضعف آشور در اين سه قرن جستجو كرد. اما در قرن چهاردهم قبل از ميلاد اين سكوت شكسته مي شود و بار ديگر مدارك تاريخي بيشتري ارائه مي شود. با روي كار آمدن آداد ـ نيراري اول (1275 ـ 1307 ق.م به توريخ مجيدزاده و 1281 و 1310 به توريخ دلاپورت) وي شرح پيروزي هاي پدر پادشاه خود «اريك ـ دن ـ ايلو» عليه مناطق «توروكو»، «نيگيمتي» و رؤساي همه گوتي هاي كوه نشين را به دست مي دهد. مجيدزاده از اين لحن لوحه آشوري استنباط مي كند كه اين توصيف آشكار مي كند كه مخالفان ساكن در كوه هاي زاگرس را در مجموع «گوتي» مي ناميدند. قطع نظر از درستي و يا نادرستي اين استنباط اين نكته كه نام «توروكو» در كنار گوتي ها برده شده حائز اهميت است به اين سبب كه اين دو قوم كوهستاني در عرض پانصد سال در كنار هم زندگي مي كرده اند و تغيير عمده اي در مواضع و پايگاه هاي سكونتي آن ها حاصل نشده است. ولي ظهور منطقه جديدي به نام «نيگيمتي» (به قرائت دياكونوف: نيگيمخي) كه به گفته جورج كامرون در رشته كوههاي شرق اربيل قرار داشت، در جوار حوزه هاي سنتي گوتي ها و توروكي ها حائز اهميت بيشتري است زيرا اين توپونيم گواه تفوق عنصر قومي «هوري» در جنوب درياچه اروميه است «نيگيمتي» (= نيگيمخي) به گفته دياكونوف نامي هوري است (تاريخ ماده، 474) و وي به جاي منطقه توروكي «كشور توروكي» نوشته است كه صحيح تر مي نمايد. زيرا اين توصيف وجود پادشاهي (امارت) را در كشور مذكور تاييد مي نمايد. همانطوري كه نيگيمتي نيز كشور ناميده شده است. (8)
آدادنيراي اول خويشتن را نابود كننده قبايل نيرومند كاسي (كاسي هاي حاكم بر بابل) و گوتيان و لولوميان (=لولوبيان) و شوباريان (سوبارتوها = ميتانيان و في الواقع هوريان) مي داند (تاريخ ماد، 474) آنچه از اين ادعاهاي گزاف بر مي آيد اين است كه دولت دوباره قدرت يافتة آشور با چهار عنصر قومي هوري, توروكو و گوتي و لولوبي در منطقه عمومي شمال شرق عراق و شمال غرب و غرب اير ان درگير بوده است. دشمن ديگر وي كاسي ها در اين زمان در مركز عراق (بابل) فرمانروايي و سلطنت داشتند «اريك ـ دن ـ ايلي» پدر پادشاه «آداد نيراري اول» نيز در متني كه بيشتر آن از ميان رفته است شرح بيشتري از لشكر كشي خود به سرزمين «نيگيمتي» كه پادشاه آن در اين موقع (قرن چهاردهم ق.م) شخصي به نام «اسينو» بوده است به دست مي دهد.
همانطوري كه نيگيمتي نامي هوري است «اسينو» نيز نامي هوري و شهري از شهرهاي نيگيمتي به نام «ارنونا» كه اسينو در آنجا به محاصره نيروهاي آشوري در آمده بود نيز به احتمال قوي هوري است.
با توجه به اين نام هاي كثير هوري در منطقه عمومي كردستان و آذربايجان و وجود يك ايالت هوري نشين مشهور به نام «اشنونا» در ناحيه دياله، شكي در اين نيست كه هوريان نزديك ترين متحدان توروكي ها, گوتي ها و لولوبي ها در مقابله با آشوري ها بوده اند. ستايش خداي «تيشپاك» در ميان اشنونايي ها، كه همان خداي «تشوپ» مشهور هوري ها و هيتي ها و تئشپا (=توشپا)ي اورارتوهاست اين احتمال را تقويت مي كند كه خداي مورد احترام توروكي ها نيز «تيشپاك» بوده است زيرا اسامي فرماند هان توروكي نيز چنانچه گذشت منشا هوري داشته است.
من توپونيم باستاني «اشنونا» را در نام «اشنو» ضبطي كه جغرافيدانان عرب از اشنويه آذربايجان داشته اند باز مي جويم و معتقدم كه اين نام (= اشنو) بازمانده توپونيم باستاني اشنوناست. يوسف مجيد زاده مي نويسد: «يكي از پادشاهان «اشنونا» به نام «بيلالاما» بر پايه مداركي كه به دست آمده قانوني به زبان اكدي تدوين كرده است كه در حدود دو قرن مقدم بر قانون حمورابي است. امروزه مي دانيم كه در حدود سه چهارم از قانون اشنونا عيناً در قانون حمورابي آمده است و موضوع بقيه آن شباهت فراوان به مواد مشابه در آن قانون دارد (ماخذ فوق 157 ـ156) .
منابع آشوري در قرن سيزدهم قبل از ميلاد مجددا در مورد توروكي ها سكوت كرده اند و به نظر مي رسد كه توروكي ها در اين قرن در اتحاديه پادشاهان نائيري داخل شده اند. اين اتحاديه كه چهل پادشاه در آن عضويت داشت سرزمين هاي واقع در بين درياچه هاي اروميه ـ وان و احتمالا سيوان گؤي گؤل را شامل مي شد.
توكولتي نينورتاي اول در اواسط قرن سيزدهم ق.م خود را شاه درياي بالا و پائين و شاه سوباريان و گوتيان و سراسر كشور نائيري ميخواند و محتمل است ما در اين بيانيه توروكيها را تحت نام « نائيري» باز جوئيم هر چند كه اصطلاح گوتيان و سوباريان (=هوريان) نيز مي توانند اين معني را كامل كنند. در هر صورت بعد از سپري شدن سه قرن ديگر و در اوايل هزاره اول قبل از ميلاد (قرن نهم قبل از ميلاد) در سنگ نوشته هاي ميخي اورارتو (كشور نائيري ) سخن از ايالاتي در اراضي آذربايجان رفته است كه قومي به نام توريخي در آنها زندگي مي كرده ا ند. نام «توريخي» بدون شك صورت اورارتويي «توروكي» آشوري است. يامپولسكي بر اساس منابع يوناني سخن از مسكون بودن آذربايجان در سده 5 قبل از ميلاد توسط «ايركي ها» رانده است.
وي از طريق تحليل فقه اللغه اي به اين نتيجه رسيده است كه منظور از توروك ها و توريخي ها و ايركي ها همان تركان هستند. يامپولسكي در موردي ديگر با استناد به پومپونيوس (جغرافي نگار و تاريخ نگار نيمه اول سده اول ميلادي) مي نويسد كه تركان در اوايل سده اول ميلادي و حتي پيش از آن در چراگاه هاي شروان و دشت ميل زندگي مي كردند (رك. رئيس نيا, 876-877) با در نظر گرفتن مراتب فوق و با تاكيد بر اين موضوع بسيار اساسي كه «جاحظ» در اواخر قرن دوم هجري در رساله معروف خود «مناقب الترك» درباره تركاني سخن مي گويد كه در آسياي صغير سكني داشته اند و عرب ها با آن ها در ازمنه قديم آشنا بودند(9) موضوع بومي بودن تركان آذربايجان بصورت تسلسل تاريخي مستمر احراز مي شود.
زيرنوشتهها :
1ـ پادشاهي اشنونا در قسمت سفلاي دره, رود دياله قرار داشت. اين پادشاهاي با ايلام و سومر – اكد و كشورهاي شمالي خود در كردستان و آذربايجان تماسي تنگاتنگ و پيوندي ناگسستني داشت.
2ـ درباره تاريخ جلوس حمورابي بر سلطنت بابل در ميان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد.
3- شوشازّا يا ششروم و شمشرّ قرائت هاي مختلف از نام يك شهر عمدتا هوري نشين مي باشد. اين محل در حال حاضر «تلّ شمشاره» خوانده مي شود و در شمال شرقي عراق در نزديكي هاي رواندوز در حوزه علياي زاب كوچك در جنوب غربي درياچه اروميه قرار دارد (رك: يوسف زاده, تاريخ و تمدن بين النهرين 46-168)
4- جزء اول اين نام يعني «ايشمَ» به معني شنيده است مي باشد. داگان خداي حامي شهر ترقا «تل عشاره» در جنوب ملتقاي رود خابور و فرات و خداي مورد احترام آموري ها است ايشمَ داگان يعني داگان شنيده است و يشمك آداد نام پسر ديگر شمشي آداد اول كه به سلطنت «ماري» رسيد به معني آداد مي شنود مي باشد واژه ايشمَ يا واژه ائشيتمك (شنيدن) و واژه عربي (سمع) و مشتقات آن قابل مقايسه است.
5ـ مجيد زاده معتقد است كه اين ازدواج سياسي بوده و ايشمَ داگان پادشاه آشور به منظور دست يابي به صلح پايدار با توروكوها دست به اين اقدام زده است. (ماخذ مذكور 190)
6 ـ «ماري» (تل حريري امروزي) است واقع در جنوب ملتقاي رود خابور به فرات در سوريه اين شهر در آغاز منطقه اي سومري نشين بود اما بعد ها عنصر سامي غربي در آن تفوق يافت.
7ـ خاستگاه نخستين هوري ها قفقاز و آذربايجان بوده است.
8 ـ در آن زمان آشوريها سرزمين هاي بسيار كوچك را كشور مي ناميدند. مثلا در فلات ارمنستان 80 كشور برمي شمردند (ركن تاريخ ماد، 475)
9- رك: بر تولد اشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي, جلد اول، 453.
بؤلوم : تراختور یازار : elman 2 باخیش